عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم همه مون بتونیم یه عشق پاک داشته باشیم تا به سوی بدی های روزگار فرمان نچرخونیم

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عشق (شروع امیدهای زندگی) و آدرس asheghi1393.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 6
:: کل نظرات : 7

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 17
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 18
:: بازدید ماه : 142
:: بازدید سال : 646
:: بازدید کلی : 3163

RSS

Powered By
loxblog.Com

از سخن عشق ندیدم خوش تر

(4) امروز 6مین روز قهر عشقم باهامه و هنوزم آشتی نکرده
سه شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 18:53 | بازدید : 462 | نوشته ‌شده به دست Yoni-H@di | ( نظرات )

سلام خوبین (1393/11/23 پنجشنبه روز قهرمون)

خواستم بگم هنوز آشتی نکردم

sad tears emoticon

خیلی غمگینم

heart broken emoticon

امروز ساعت یازده بهش زنگ زدم جواب نداد

ساعت شش بعد از کلاسم بهش پیام دادم از وایبر خوند اما جواب نداد

هرچی پیام دادم حتی یه سلامم بهم نداد

crying and sniffling emoticon

میترسم دوستم نداشته باشه

میترسم ازم زده شده باشه

اگه اون تو زندگیم نباشه چیکار کنم واقعا

unhappy smiley emoticon

شما بگید

آدم عشق باهاش قطع رابطه کنه چی بهش میاد؟

اصلا آیا میشه خندید؟



:: موضوعات مرتبط: خاطرات قبل از دیدن , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
(3) امروز چهارمین روز قهر عشقم باهامه و هنوزم آشتی نکرده
یک شنبه 26 بهمن 1393 ساعت 22:34 | بازدید : 458 | نوشته ‌شده به دست Yoni-H@di | ( نظرات )

عشقم در تاریخ 1393/11/23 پنشنبه باهام قهر کرد

sad and sorry emoticon

همون طور که گفتم بهم گفت وقتی باهاش بودم با یه نفرتلفنی حرف زدم ولی من هرچی گفتم مال یک ماه قبل از آشناییمون بوده و اینکه از وقتی باهاش بودم تک پر بودم نه خیر باورم نداشت

 

حالا چهارمین روز قهرمونه و هنو نتونستم باهاش آشتی کنم

بخدا نمیدونم چیکار کنم لطفا کمکم کنید با نظرهاتون که چطور بتونم بهش ثابت کنم اون زندگیمه

خیلی غمگینم خیلی ناراحتم sad face emoticon

دیروز از داغش رفتم سرمو صفر کردم و تراشیدم امروز نمیدونید انقد مسخره شدم از طرف دوستام بی حدو حساب ولی باز راضی ام چون برا عشقم کردم ولی باز عشقم به قهرش ادامه میده و انگار نیخواد باهام آشتی کنه

امروز کلی بهش اس دادم این یک سری از اس هاش بود که بخدا هرچی گفته من نیستم چون من خیانت نکردم و اشتباه فکر میکنه

..................sad crying smiley face emoticon

1- خدا نابود کنه منو که به تو اعتماد کردم اون از عکس گرفتنت ... اینم از جی افات (من همیشه تک پرش بودم ولی باور نداره)

2- شما که از صدای خیلی از دخترا خوش میاد.شما خوب بلدی دختر بدبختی مثه منو شیش ماه خر کنی ( من هرچی تو این شیش ماه بهش گقتم بخدا جز حرف دلم چیز یگه ای نبوده)

3- من با پسرعمه ام نامزد کردم شمام بهتره پیام ندید (میدونم دروغ گفت)

4- منو فراموش کن برو سراغ یکی دیگه

crying and sniffling emoticon

این پیام های بود که بهم داده تورو خدا بگید چیکار کنم این تردید ها برطرف شه

i'm so sad emoticon

زندگیم داره از بین میره بخدا....

big smiley crying emoticon

خدا خودش کمکم کنه

 



:: موضوعات مرتبط: خاطرات قبل از دیدن , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
(2) عشقم باهام باز قهر کرده تورو به جون عزیزت کمکم کن آشتی کنم
شنبه 25 بهمن 1393 ساعت 16:11 | بازدید : 9299 | نوشته ‌شده به دست Yoni-H@di | ( نظرات )

سلام اون روز که داستان رو نوشتم باهام قهر بودیم تونستم باهاش آشتایی کنم اما سه روز بعدش باهام قهر کرد ینی باهام تمام

بذارید کامل بگم

بعد ازینکه آشتی کردیم روز پنجشنبه 23//11//93 بهم پیام داد خیلی نامردی خیلی بیشوری و کلی بهم توهین کرد که شماره تو تو گوشی دوستم (کرمانشاه) دیدم و اینکه باهاش حرف زدی و گفتی صدات خیلی قشنگه.

بدش گفت هیچ وقت حلالت نمیکنم اقای استاد زبان (تمسخر) و خداحافظی کرد...

ولی به خدا به جون مادرم و به مولا علی قسم هرچی بوده قبل از آشنایی با او بوده

اون بهم گفت این بود تک پر که می گفتی منم هرچی گفتم قبل از آشناییت بوده باور نکرد

من از مطلب قبلیم گفتم با دختر قبل از آشنایی با او حرف زدمحتی گفتم وقتی منو حدی دوست معمولی بودیم اون یبار به محسن شماره داده که من با داد نزاشتم جوابش بده...

من هرچی بوده مال یک ماه قبل از آشنایی با حدی بوده

من بیتاک داشتم حقیتش برای دوستای ساده (لا عاشق)ادد میکردم و حتی از طریقش سعی میکردم شاگرد خصوصی زبان گیر بیارم حتی به چند دختر شماره داده بودم که خواستن زبان یادشون بدم ولی هیچ کدومشون به طور جدی نگفتن درسشون بدم....

من با یه دختر بخدا حدود یه ماه قبل از آشنایی با حدی حرف زدمگفتم زبان تدریس میکنم  شهرستانم (اسمش یادم نیست)

به مولا توی عمرم هنو با هیچ دختری نه بیرون رفتم و نه قرار گزاشتم و نه توی بازار یا جای دیگه شماره داده باشم

ولی الان عشقم فک میکنه توی دوران دوستیمون بوده و برا همین کلا باهام قطع رابطه کرده...

تورو خدا

تو رو به جون عزیزت

تو رو به جون مادرت 

تور. به قرآن قسم میدم کمکم کنید بخدا حتی یک درصد نمیخوام از دستش بدم تورو به مولا کمکم کنید من چند روزه بخاطر جدیمون بیکارم دیروز بیمارستان بودم تا دو شب ولی وجدانا تور به شرفتون قسم کمکم کنید با عشقم آشتی کنم

کمکم کنید نمیخوام زندگیم نابود شه.....دوسش دارم میفهمی

25/11/93



:: موضوعات مرتبط: خاطرات قبل از دیدن , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0